"نقش عنصر پویایی در کتاب های تصویری"
انواع داستان در کتابهای تصویری
در هر کتاب تصویری سه نوع داستان وجود دارد، داستانی که کلمات منتقل میکند، داستانی که تصویر منتقل میکند و داستانی که از ترکیب هر دوی اینها روایت میشود. برای تصویرگری کتاب میتوان خصوصیاتی، از جمله پویایی تصویر، در نظر گرفت؛ بدین معنا که تصویر به گونهای طراحی شده باشد که حرکت را بازنمایی کند، این حرکت را میتوان به صورت فیزیکی نشان داد مانند: راه رفتن ، دویدن ، بازی کردن، پایکوبی کردن ، جنگیدن.
اهمیت پویایی و شباهت آن به پویانمایی
1.پویا بودن تصویر کتاب کودک از این جهت اهمیت دارد که کودک را به فکر وا میدارد و قوه تخیل او را برمیانگیزد. وقتی کودک یک تصویر متحرک باورپذیر را میبیند با شخصیت ها بیشتر هم ذات پنداری میکند. تصویری که شخصیتهای داستان را لای علفها و در حال قایم باشک بازی نشان میدهد. به ذهن خیال پرداز کودک پروبال میدهد و او را به درون داستان میکشد. در اینجاست که میتوان گفت تصویرسازی به پویانمایی شباهت پیدا میکند.
2.پرهیز از پراکنده سازی تصاویر:
کودک باید بتواند ، با نگاه کردن به تصویر مکان و یا زمانی برای آن متصور شود. حتی اگر داستان مکانی خیالی را به تصویر بکشد. به عبارت دیگر، کودک باید قادر باشد جفرافیا اثر را تشخیص دهد.
3.خلق تصاویر زنده و مشخص
یک تصویرسازی موفق باید بتواند برجسته بودن و جسمیت داشتن خود را به کودک ثابت کند. اگر شخصیت در پس زمینه در صورت موجود بودن محو شده باشد ویا آنقدر تخت باشد که خود را به رخ کودک نکشد، نمیتوان توقع داشت که کودک بتواند کنش او را درک وبا او ارتباط برقرار کند.
4.ایجاد ضرباهنگ در تصاویر
استفاده از حرکت وبه خصوص حرکت فیزیکی . مانند دویدن، پریدن، بازی، جست و خیز و…. در تصویر ضرباهنگ ایجاد میکند. در سراسر داستان میخوانیم یه خرس شکار کنیم، همگام با داستان میتوان صدای خش خش برگها، راه رفتن روی برف، رد شدن از میان علفزارو… را از میان تصاویر شنید و راه رفتن دزدکی وقایم شدن پشت درختها را میتوان احساس کرد.
5.ایجاد تداوم در حرکت
تصویرپویای موفق ذهن کودک را به کار میاندازد. اگر تصویر از عناصر درستی به کار گرفته باشد، موفق میشود تصویر قبل و بعد را در ذهن کودک بیافریند همانند یک پویانمایی. در کتاب خرس کوچلو! اهل کجایی؟ این مسأله به خوبی خود را نشان میدهد. مثلا در جایی که اسب آبی پشت به ما ایستاده و دور شدن نهنگ را در دریا تماشا میکند، قبل وبعد تصویر به خوبی در ذهن کودک بازسازی میشود.
6.مکمل بودن تصویر و متن
گاه، تنها با استفاده از کلمات موجود در متن نمیتوان مفهوم را به کودک منتقل کرد. در این صورت، میتوان با استفاده از تصویر مفهوم را، به صورتی کاملتر، به کودک انتقال داد، در این حالت متن و تصویر ذهن کودک را به پویایی واداشته، چون کودک مجبور میشود ارتباط میان متن و تصویر را خودش کشف کند، یا به عبارتی تصویر دنباله متن است .
نتیجه گیری
آنچه در تصویرگری کتاب کودک باید در نظر گرفته شود، این است که جهانی برای کودک خلق شود که درآن احساس نزدیکی کند، بتواند داستان را دنبال کند و حرکت و کنش شخصیتها را درک نماید.